Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فرارو»
2024-04-26@18:46:14 GMT

اگر به سیاهچاله سقوط کنیم چه می‌شود؟

تاریخ انتشار: ۷ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۸۴۳۵۹۰

اگر به سیاهچاله سقوط کنیم چه می‌شود؟

تقریبا یک قرن است که اخترفیزیکدانان با این سؤال دست و پنجه نرم می‌کنند که اگر فردی در یک سیاهچاله بیفتد چه اتفاقی برای او خواهد افتاد. اگر «سیاه‌چاله» را در اینترنت جستجو کنید، حداقل یکی از نتایج برتر ادعا می‌کند که اگر فردی در یکی از آن‌ها بیفتد، مثلا فلان اتفاق خاص برایش رخ خواهد داد؛ اما برای صرفه جویی در وقت و مطالعه بی‌حاصل، پاسخ کوتاه، صادقانه اما شاید کم هیجان‌انگیزتر این است که هیچکس واقعا نمی‌داند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

دانشمندان در مورد آنچه ممکن است اتفاق بیفتد، ایده‌های قابل قبولی دارند؛ با این حال برای درک آن‌ها، ابتدا باید برخی از مفاهیم اساسی در مورد سیاهچاله‌ها را درک کنید.

سیاهچاله‌ها چه هستند و چه چیزی آن‌ها را تا این حد عجیب می‌کند؟

اگر قلمی که در دست گرفته‌اید را به هوا پرتاب کنید، به سرعت پایین می‌آید اما مکان‌هایی در کیهان وجود دارد که این کشش تقریبا بی‌نهایت قوی‌تر از زمین است، آنقدر قوی که حتی نور هم نمی‌تواند از چنگ آن فرار کند: سیاهچاله‌ها را ببینید، این اجرام فضایی بسیار متراکم هستند، جایی که نیروی گرانش آنقدر قوی است که مطلقا هیچ چیز نمی‌تواند در برابر کشش آن مقاومت کند.

اگر خیلی به سیاهچاله نزدیک شویم، چه اتفاقی می‌افتد؟

در حال حاضر، زمین هر قسمتی از بدن شما که به سطح آن نزدیک‌تر است را کمی بیشتر به سمت خود می‌کشد. شما نمی‌توانید اثرات آن کشش که نیروی جزر و مدی نامیده می‌شود را احساس یا مشاهده کنید، زیرا نسبت به اندازه جهان، زمین آنقدرها هم بزرگ نیست. بنابراین، نیروی گرانش در برگشت آنقدر قوی نیست؛ اما از آنجایی که سیاهچاله‌ها بسیار سنگین‌تر هستند، نیروی جزر و مدی در آنجا بسیار قوی‌تر از روی زمین است. به گفته اخترشناسان اگر فضانوردی ابتدا به سمت پایین سیاه‌چاله بیفتد، کشش روی پاها بسیار قوی‌تر از کشش سر است، بنابراین در جهتی که می‌افتید، کشیده می‌شوید. اصطلاح واقعی اخترفیزیک برای این فرآیند بسیار ساده است: اسپاگت کردن.

پس از اسپاگت‌سازی، هر چیزی که وارد سیاه‌چاله شده است از جمله ستارگان، غبار، سیارات یا فضانوردان بداقبال، از یک مانع نامرئی به نام افق رویداد یا نقطه بی‌بازگشت عبور کرده است.

رازهای سیاهچاله

گذشته از افق رویداد، چیزی وجود دارد که به عنوان تکینگی شناخته می‌شود: یک نقطه بی نهایت متراکم که در آن فضا و زمان به شکلی که ما می شناسیم در هم می‌پیچند و دیگر وجود ندارند. آن‌ها مناطق بسیار کوچکی در فضا-زمان هستند که مقدار تقریبا نامتناهی جرم در آن‌ها متمرکز می‌شود. به گفته آوی لوب، مدیر ابتکار سیاهچاله در دانشگاه هاروارد، در این شرایط، معادلاتی که اینشتین برای گرانش ایجاد کرد، شکسته می‌شود.

تکینگی توسط مکانیک کوانتومی توضیح داده می‌شود. مشکل این است که نحوه رفتار ذرات در مکانیک کوانتومی با رفتار اجسام در نظریه نسبیت عام اینشتین بسیار متفاوت است، بنابراین، درون سیاهچاله یک تناقض است: مکانی که گرانش در آن بسیار قوی است، اما در عین حال تنها از طریق مکانیک کوانتومی قابل درک است. دانشمندان یک قرن است که به دنبال «نظریه همه چیز» هستند. در حال حاضر سیاهچاله‌ها نمایانگر بزرگترین پرسش‌های فیزیک هستند.

بسیاری از فرضیه‌های کنونی به گفته دانیل جافریس، استاد گرانش کوانتومی در هاروارد، از نظر ریاضی امکان‌پذیر هستند. اما این بدان معنا نیست که همه آن راه حل‌ها واقعا اتفاق می‌افتند. بنابراین به یاد داشته باشید: هر چیزی که فراتر از این نقطه بخوانید، ممکن است، اما لزوما درست نیست.

اگر وارد یک سیاهچاله شویم، آیا واقعا این پایان کار ماست؟

در فرم فیزیکی فعلی شما، بله. به معنای عمیق‌تر، هرچند، شاید نه. به لطف استیون هاوکینگ، ما می‌دانیم که سیاهچاله‌ها تشعشعات ساطع می‌کنند و باعث می‌شوند که به آرامی کوچک شوند تا زمانی که ناپدید شوند.

اما اگر سیاهچاله‌ها در نهایت ناپدید شوند، یک اصل مکانیک کوانتومی را نقض می‌کنند و آن این است: چیزی که ذرات یک فضانورد را از ذرات یک ستاره متمایز می‌کند، هرگز ناپدید نمی‌شود. اگر سیاه‌چاله‌ها سرانجام ناپدید شوند، اطلاعاتی که آن‌ها در طول میلیاردها سال زندگی بلعیده‌اند، به کجا می‌رود؟

دانیل جافریس و برخی دیگر معتقدند که اطلاعات از طریق آنچه به عنوان تشعشعات هاوکینگ شناخته می‌شود، می‌گریزند. در نزدیکی افق رویداد (آن نقطه نامرئی بدون بازگشت پس از اسپاگت‌سازی)، همه چیز بسیار سریع در حال حرکت و درجه حرارت و سطوح تشعشع بالا است. در آنجا، جرم به اساسی‌ترین حالت خود تجزیه می‌شود: ذرات کوانتومی. این ذرات فقط به صورت جفت وجود دارند، آن‌ها در سطح کوانتومی درهم هستند.

چه ایده های دیگری برای توضیح آنچه ممکن است در سیاهچاله اتفاق بیفتد وجود دارد؟

برخی از دانشمندان معتقدند که واقعیت سه بعدی که تنها راهی نیست که کیهان اطلاعات را ذخیره می‌کند. بر اساس نظریه آن‌ها، اگر چیزی در سیاهچاله بیفتد، هم می‌تواند در تکینگی (جایی که فضا و زمان تخریب می‌شود) منحرف شود و هم به عنوان تابش در افق رویداد بماند. از این منظر، افق رویداد یک سیاهچاله در واقع یک پوسته است، یک صفحه دو بعدی از کیهان که اطلاعات ظاهرا سه بعدی را ذخیره می‌کند.

دانشمندان برای توضیح این موضوع از تشبیه هولوگرام استفاده می کنند: هولوگرام‌ها نمایش سه بعدی اطلاعاتی هستند که فقط در دو بعد وجود دارند و در مقیاس بزرگ‌تر، این نظریه می‌تواند به این معنا باشد که ممکن است در «درون» چیزی وجود نداشته باشد: به عبارت دیگر، کل جهان می‌تواند یک هولوگرام باشد. این یک مفهوم آزاردهنده است، اما موارد عجیب‌تر هم وجود دارد؛

تئوری دیگری می‌گوید که در انتهای هر سیاهچاله ممکن است یک سفیدچاله وجود داشته باشد، جایی که هرگز نمی‌توانید وارد آن شوید و فقط از آن خارج می‌شوید. در یک سفیدچاله، زمان به عقب می‌چرخد و جرم نیست، دقیقا برعکس آن خواهد بود. این مکانی است که تخم‌ها ممکن است شکسته شوند، چیزی که دانشمندان هرگز در هیچ کجای کیهان ندیده‌اند اما در تئوری، می‌تواند به طور بالقوه اتفاق بیفتد.

برای برخی، هم نظریه سفیدچاله‌ها و هم اصل هولوگرافی برخی از ایده‌های اصلی انیشتین را نقض می‌کنند، مشکلی که راه‌حل‌های دیگر سیاه‌چاله‌ها مانند کرم‌چاله‌ها، مشترک است.

پس آیا ما هرگز این را کشف خواهیم کرد؟

اخترفیزیکدانان در پاسخ به این سوال، می‌خندند و به این نکته اشاره می‌کنند که ممکن است هرگز نفهمیم یا ممکن است زمان زیادی طول بکشد. آوی لوب از هاروارد چنین پاسخ داد: «ما در صد سال نتوانستیم مکانیک کوانتومی و گرانش را یکی کنیم، بنابراین با تعمیم به آینده، فکر می‌کنم حداقل صدها سال طول می‌کشد».

منبع: باشگاه خبرنگاران جوان

منبع: فرارو

کلیدواژه: سیاه چاله سقوط در سیاه چاله قیمت طلا و ارز قیمت موبایل مکانیک کوانتومی سیاهچاله ها افق رویداد سیاه چاله چاله ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۸۴۳۵۹۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

زندگی سخت است آیا فلسفه می‌تواند کمک کند؟

فرارو- کی رن ستیا، استاد فلسفه در دانشگاه‌ام آی تی در کمبریج در ماساچوست است. عمده فعالیت‌های فلسفی او در زمینه اخلاق، معرفت‌شناسی و فلسفه ذهن هستند. از ستیا کتاب «راهنمای مواجهه فلسفی با میانسالی» با ترجمه «سینا بحیرایی» توسط انتشارات «مهرگان خرد» به زبان فارسی چاپ شده است. تازه‌ترین کتاب او «زندگی سخت است» نام دارد و با مضمونی فلسفی دارای فصولی در مورد ناتوانی، تنهایی، اندوه، شکست، بی‌عدالتی، پوچی و امید است. این کتاب به عنوان یکی از بهترین کتاب‌های معرفی شده از سوی نشریه «نیویورکر» در سال ۲۰۲۲ میلادی انتخاب شده است. از دیگر کتاب‌های او می‌توان به «شناخت درست از غلط» (انتشارات آکسفورد، ۲۰۱۲ میلادی) و «دلایل بدون عقل گرایی» (انتشارات دانشگاه پرینستون، ۲۰۰۷ میلادی) اشاره کرد.

به گزارش فرارو به نقل از وُکس، فلسفه چیست؟ این یک پرسش قدیمی است شاید یکی از قدیمی‌ترین پرسش‌ها در تاریخ فلسفه و هرگز یک پاسخ متفق القول درباره آن وجود نداشته است. برخی از افراد فکر می‌کنند هدف فلسفه این است که دنیا را معنا کند تا نشان دهد چگونه همه چیز به یکدیگر پیوند خورده است. برای عده‌ای دیگر فلسفه ابزاری عملی است که باید به ما بگوید چگونه زندگی کنیم. اگر شما در اردوگاه دوم قرار دارید پس منصفانه است که بگویم فلسفه را نوعی خودیاری قلمداد می‌کنید. این یک سنت فکری است که دست کم از لحاظ نظری می‌تواند شما را به سوی زندگی‌ای بهتر یا چیزی شبیه به آن راهنمایی کند.

من در کتاب خود تحت عنوان "راهنمای مواجهه فلسفی با میانسالی" نشان داده ام که فلسفه می‌تواند به ما در مواجهه با مشکلات عینی زندگی و روزمره و دست و پنجه نرم کردن با آن کمک کند.

من در کتاب ام نوشته ام "زندگی سخت است". آیا فلسفه زندگی می‌تواند در این سه واژه خلاصه شود به گمان ام می‌تواند. فیسلوفان عصر باستان مانند افلاطون و ارسطو در مورد زندگی ایده آل می‌اندیشیدند و سعی می‌کردند نقشه‌ای برای آن ارائه دهند. این می‌تواند غیر واقع بینانه و هم به نوعی خود تنبیه کننده باشد. اغلب راه درست برای نزدیک شدن به زندگی ایده آل این است که فکر کنید: "این در دسترس نیست. من نباید خود را بخاطر این واقعیت که در دسترس نیست سرزنش کنم". واقعیت آن است که خوب زندگی کردن یا تا آنجا که می‌توانید خوب زندگی کردن مربوط به مواجهه با روش‌هایی است که در آن زندگی سخت است.

بحران میانسالی یکی از آن پدیده‌های فرهنگی است که تاریخ پیدایش خاصی دارد. "الیوت ژاک" روانکاو کانادایی در سال ۱۹۶۵ میلادی مقاله‌ای با عنوان "مرگ و بحران میانسالی" و منشاء اصطلاح بحران میانسالی از آنجاست. ژاک به بیماران و زندگی هنرمندانی که بحران‌های خلاقانه میانسالی را تجربه کرده بودند نگاه می‌کرد. آنان اکثرا در دهه سوم عمرشان به سر می‌بردند و این موضوع واقعا با کلیشه بحران میانسالی امروزی سازگاری ندارد. تغییری در طرز فکر مردم در مورد بحران میانسالی ایجاد شده است. اکنون ایده این است که رضایت از زندگی افراد به شکل U با شیب ملایمی است که اساسا حتی اگر یک بحران نباشد افراد در دهه چهارم عمر خود در پایین‌ترین سطح آن شیب قرار دارند. این موضوع برای زنان و مردان صدق می‌کند و در سراسر جهان به درجات مختلف صدق می‌کند و بسیار فراگیر است. بنابراین، وقتی افرادی مثل من در مورد بحران میانسالی صحبت می‌کنند چیزی که واقعا در ذهن دارند بیش‌تر شبیه یک بیماری میانسالی است ممکن است به سطح بحران نرسد، اما به نظر می‌رسد چیزی به طور مشخص در مورد یافتن معنا و جهت گیری در این دوره میانسالی چالش برانگیز است.

بسیاری از موارد درباره بحران میانسالی وجود دارد. برخی در آن مقطع به گذشته نگاه می‌کنند و احساس پشیمانی می‌کنند. همیشه این حس وجود دارد که گزینه‌های شما محدود شده اند. این احساس وجود خواهد داشت که پیش‌تر فرصت‌هایی باز برای شما وجود داشتند و انواع مختلفی از زندگی وجود داشند که واقعا برای تان جذاب بودند، اما اکنون به روشی واضح، مادی و عینی نمی‌توانید با آن‌ها زندگی کنید. هم چنین این پشیمانی وجود دارد که همه چیز در زندگی شما اشتباه پیش رفته است شما اشتباه کرده اید اتفاقات بدی رخ داده و اکنون پروژه این است:"چگونه بقیه عمرم را در این شرایط ناقص زندگی کنم"؟ زندگی رویایی برای بسیاری از ما گزینه‌ای خارج شده از دسترس قلمداد می‌شود.

افراد هم چنین این احساس را دارند که بخش عمده زندگی درگیر روزمرگی است. به جای چیز‌هایی که زندگی را با ارزش به نظر می‌رسانند فقط یکی پس از دیگری درگیر روزمرگی هستیم. سپس مرگ به نظر می‌رسد که در فاصله‌ای قرار دارد که می‌توانید آن را با عباراتی که واقعا قابل درک هستند اندازه گیری کنید. شما این حس را خواهید داشت که یک دهه چگونه است و در بهترین حالت صرفا سه تا چهار دهه باقی مانده پیش روی تان خواهد داشت.

بخشی از احساس از دست دادن به چیزی مربوط می‌شود که فیلسوفان آن را "ارزش‌های غیر قابل مقایسه" می‌نامند. این ایده که اگر بین ۵۰ تا ۱۰۰ دلار انتخاب کنید و ۱۰۰ دلار را بگیرید لحظه‌ای پشیمان نمی‌شوید. اما اگر بین رفتن به کنسرت یا ماندن در خانه و گذراندن وقت با فرزندتان یکی را انتخاب کنید در هر صورت چیزی غیر قابل جایگزین را از دست خواهید داد.

یکی از چیز‌هایی که ما در میانسالی تجربه می‌کنیم انواع زندگی‌هایی است که نمی‌توانیم زندگی کنیم که با زندگی ما متفاوت است و هیچ جبرانی واقعی برای آن وجود ندارد و این می‌تواند بسیار دردناک باشد. فکر این که "من می‌توانستم زندگی بهتری داشته باشم همه چیز می‌توانست برای من بهتر پیش برود" تقریبا همیشه وسوسه انگیز است، اما می‌توانید این گونه فکر کنید که اگر هرگز فرزند فعلی تان را نداشتید با افراد فعلی‌ای که دوست هستید ملاقات نمی‌کردید، اما واقعیت آن است که در غیر این صورت یعنی در صورت نداشتن فرزند چند دوست دیگر داشتید که عالی بودند.

نقطه شروع آن است که با سختی‌ها بنشینیم و آن‌ها را تصدیق کنیم و سپس برای درک آن چه واقعا در حال رخ دادن است تلاش کنیم و ویژگی آن را واقعا توصیف کنیم. این با نوعی روش شناسی فلسفی مرتبط است که من آن را پذیرفته ام. بین توصیف ادبی و انسانی پدیده‌هایی مانند غم و اندوه و تأمل فلسفی تداوم واقعی وجود دارد.

اغلب آن چه تأمل فلسفی ارائه می‌دهد کمتر دلیلی بر این است که شما باید این گونه زندگی کنید و مفاهیم بیشتری را برای بیان تجربیات خود و سپس ساختار و راهنمایی نحوه ارتباط خود با واقعیت را نشان دهید. از این طریق می‌توانیم بفهمیم که چگونه فلسفه می‌تواند به عنوان خودیاری عمل کند.

دیگر خبرها

  • ایجکت خلبان میگ ۲۹؛ دو ثانیه قبل از سقوط + فیلم
  • سردار رادان: دشمن می‌خواهد از خاکریز حجاب بگذرد / اگر موفق شود دیگر چیزی برای ما نخواهد ماند
  • دشمن می خواهد از خاکریز حجاب بگذرد ؛ اگر موفق شود دیگر چیزی برای ما نخواهد ماند
  • سردار رادان: دشمن می خواهد از خاکریز عفاف و حجاب بگذردY اگر موفق شود دیگر چیزی برای ما نخواهد ماند/ 32 سازمانی که در این نظام مسئول بودند برای ساماندهی حجاب و عفاف نه تنها کار خودشان را نمی کنند بلکه شبهه و شک و تردید در دل مردم نیز می اندازند
  • سردار رادان: دشمن می‌خواهد از خاکریز عفاف و حجاب بگذرد؛ اگر موفق شود دیگر چیزی برای ما نخواهد ماند
  • رادان : دشمن می خواهد از خاکریز عفاف و حجاب بگذرد ؛ اگر موفق شود دیگر چیزی برای ما نخواهد ماند
  • زندگی سخت است آیا فلسفه می‌تواند کمک کند؟
  • سیاه‌چاله چیست و چگونه نور را می‌بلعد؟!
  • حذف «زوج و فرد» در طرح جدید ترافیک پایتخت؟
  • (ویدیو) اعتراف عجیب ذوالنوری؛ نفهمیدیم به چه چیزی در مجلس رای می‌دهیم!